کتاب «محمد رسولالله صلیاللهعلیهوسلم؛ منهج و رساله، بحث و تحقیق» یکی از آثار ارزشمند و گرانسنگ در حوزه سیره نبوی و تاریخ اسلام در سده اخیر، و کوششی در مسیر نهضت احیا و بازسازی اندیشه اسلامی است.
نویسنده کوشیده تصویری درست و دقیق از شخصیت و سیرت حضرت رسول، و به تعبیر وی، روح دین اسلام، بهترین درودها و سلامها بر روان پاک ایشان، با رعایت اصول تحقیق و پژوهش به مخاطبان ارائه، و با وضع بنیانهای علمی محکم و استوار، راه پژوهش نوین در تاریخ اسلام را برای محققان پس از خود هموار نماید.
نگارنده این اثر، علامه محمدصادق ابراهیم عرجون، از مشایخ دانشگاه الأزهر و رئیس اسبق دانشکده اصولالدین الأزهر است که سابقه تدریس در دانشگاه امالقرای مکه مکرمه را نیز در کارنامه خود دارد. وی کار نویسندگی را از دوران دانشجویی با نوشتن مقالاتی برای مجله «الأزهر» و روزنامه «الأهرام» آغاز کرده و با بسیاری از نویسندگان صاحبنام از جمله محمدفرید وجدی صاحب «دائره معارف القرن العشرین» مکاتبات علمی داشته است. عمده کارهای ایشان که بالغ بر ۲۲ اثر است، در حوزه تاریخ اسلام و علوم قرآن صورت گرفته است. مؤلف پیش از این اثر، دو کتاب دیگر به نامهای «خالدبن ولید» و «عثمانبن عفان» به نگارش درآورده که از سوی محافل علمی مورد توجه بسیار قرار گرفته است. کتاب «خالدبن ولید» را بسیاری برجستهترین اثر در باب سرگذشت سیدنا خالدبن ولید رضیاللهعنه، سپهسالار شکستناپذیر ارتش اسلام، قلمداد کردهاند.۱ اثر دیگر این نویسنده «عثمانبن عفان» مرجعی مهم برای پژوهشگران در خصوص سیره سومین خلیفه راشد و دوران خلافت ایشان است.۲ علامه شیخ محمدزاهد الکوثری،۳ عالم و فقیه صاحبنام و کتابشناس و محقق چیرهدست، بر این اثر مقدمه نوشته و قلم توانای نویسنده را بدان جهت که توانسته شخصیت سیدنا عثمان رضیاللهعنه و حوادث سالهای پایانی خلافت ایشان را با نگاهی محققانه و بهدور از تعصب و لغزش بهتصویر بکشد، ستوده است.۴
اما کتاب مورد بحث، اثر ارزشمند و گرانسنگ «محمد رسولالله صلیاللهعلیهوسلم؛ منهج و رساله، بحث و تحقیق»، آخرین اثر مؤلف است که در چهار جلد پرحجم و در ۲۶۶۰ صفحه به نگارش درآمده و به کوشش انتشارات دارالقلم دمشق چندین بار به زیور طبع آراسته شده است.
مؤلف با وجود صرف ده سال پایانی عمرش برای تحقیق و نگارش این اثر، نتوانسته آن را به اتمام برساند و پیش از تکمیل آن از دنیا رفته است.
کتاب با چند مقدمه و مباحثی درباره زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و اخلاق والای ایشان پیش از بعثت، و بشارتهای دریافتشده در آستانه رسیدن به نبوّت که برخی از آنها ماورای عقل بوده با بررسی میزان و مقام دریافت عقل از حقایق، تحت عنوان: «محمد رسولالله مِن نبعته إلی بعثته» آغاز میشود و با بررسی احادیث صحیح درباره وفدهای قبایلی که به پیشگاه پیامبر مشرف میشدند، پایان مییابد.
کتاب رویکردی علمیـ پژوهشی دارد و برای محققان و سیرهپژوهان تألیف شده است. نویسنده کوشیده از جمع صرف روایات آنگونهکه در عموم کتب سیره مشاهده میشود، اجتناب کند. نویسنده شیوه پژوهشی خود را اینگونه بیان میدارد: «شاکله روش پژوهش من در کتابهایم بهویژه کتابهای تاریخی اینگونه است که ابتدا آنقدر به مطالعه منابع مختلف میپردازم تا گمان نمایم مطلب را استیعاب نموده یا بهحد استیعاب نزدیک شدهام؛ سپس به تحقیق، موازنه و نقد مطالعاتم پرداخته و از آن میان آنچه را که صحت سندش ثابت شود و از جهت متن نیز پذیرفته شده باشد و با دریافتهای علم و عقل متعارض نباشد، میپذیرم؛ با اذعان به این امر که عقل خود دارای محدودیت بوده و یافتههای علمی انقضاپذیر است و بسیاری از حقایق عالم غیب بر آن دو (علم و عقل) پوشیده است.» (عرجون، محمد رسولالله: ۱/۲۰)
نویسنده بسیار کوشیده در تمامی مباحث از اصل فوق پیروی نماید و هرگاه احساس کرده مطلبی با روح رسالت و مأموریت الهی پیامبر تعارض دارد، اما سیرهنگاران آن را فقط با اعتماد به گذشتگان نقل کرده و زمینهساز بروز سؤالات و شبهات شدهاند، بهطور مبسوط آن را به نقد بکشد و مقام علمی کسی وی را از نقد باز نداشته است؛ مانند مسئله دوران «فترت وحی» که برخی آن را به اشتباه سه سال دانسته و با استناد به روایتی ضعیف نتیجه فترت را حزن و ناراحتیای تصور کردهاند که نزدیک بود ایشان بهسببش خود را از بالای کوه به پایین پرت نماید؛ درحالیکه این مطلب با مقام نبوّت و روح رسالت تضاد داشته و اصل روایی آن هم محل اشکال است. برای مصون ماندن از این نوع خطاها، نویسنده اساس نگارش خود در این کتاب را بر دو اصل قرآن کریم فارغ از تفسیر مفسران، و احادیث صحیح نقل شده از پیامبر صلیاللهعلیهوسلم که هیچگونه شبههای در آنها نیست، قرار داده است. (همان: ۱/۸ ـ۹)
نگاه نویسنده در نگارش کتاب بررسی شخصیت «سیدنا محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم» بهعنوان «رسول خدا» و «صاحب مقام رسالت الهی»، و بیان ویژگیهای رسالت جاویدان در وجود و شخصیت مبارک ایشان است؛ نه بررسی ایشان بهعنوان شخصیتی «عبقری۵»، «نابغه»، «قهرمان»، «اصلاحگر»، و «رهبر»؛ این ویژگیها که نمایانگر کمال صفات انسانی است، به تنهایی نه انسان را به مقام نبوّت میرساند و نه وی را همسطح و همتراز «نبی» قرار میدهد. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم پیش از نبوّت دارای تمام صفات کمال انسانی بود، چنانکه سیره ایشان قبل از بعثت گواه آن است. خداوند، محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم را در کنار کمال صفات بشری از صفت کمال روحی «مقام نبوّت و رسالت الهی» ـ بهرهمند ساخت؛ ازاینرو نگاه به شخصیت ایشان صرفاً با قالبهای صفات انسانی اجحاف و ستم است. (همان: ۱/۱۱۴)
این نگاه مؤلف که روح و شاکله کتاب را شکل میدهد، نقدیست بر برخی از نویسندگان معاصر که به بررسی سیرت و شخصیت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم تحت عنوانهای «عبقریت پیامبر»، «پیامبر قهرمان»، «پیامبر رهبر» و… پرداختهاند، رویکردی که نوعی کم جلوه دادن مقام نبوّت است.
از دیگر امتیازات کتاب، جایگاه ادبی آن و قلم توانای نویسنده در استفاده از تعابیر زیبا و دلنشین برای بیان حقایق و اتفاقات عصر رسالت و به تصویر کشیدن جنبههای مختلف سیره نبوی است که به خواننده در درک درست مطالب کمک میکند؛ زیرا قلم هر نویسنده بسته به تواناییاش نقشی نیرومند و یا ضعیف در انتقال مفاهیم به خواننده و درک وی از حقایق دارد.
دو نمونه متن از تعابیر نویسنده:
- «و کان هؤلاء الرسل یضیقون ذرعاً بهذه البلاده العقلیه، و ذلک التعبّد الذلیل للغرائز العمیاء التی تستلهم المادهَ و تستهدی بها فی أغراضها و تستوحی الأرضَ فی تحقیق مطالبها و تتصامم عن سماع صوت السماء، حتی إذا استیأس الرسلُ و ظنوا أن منافذ الأمل قد سُدّت، و أبواب الرجاء فی تخلیص العقل من سلطان الغرائز و سیطرتها قد أوصدت، لم یبق لهم إلا طلبُ التطهیر العالم بإفناء هؤلاء المیؤوس من هدایتهم و تحریر عقولهم، تطلّعاً منهم إلی طور إنسانی جدید، یتجدد به میلاد الإنسانیه بعقل یشبّ عن الطوق، و تتهیأ له وسائل التغلّب للتفلت من أغلال الغرائز، مستعداً لفهم لغه فوق لغه الحس، تتحدث عن عوالم الغیب و موازین الأخلاق». (همان: ۱/۳۵)
- «کان إسلام عمر بن الخطاب صوره لشخصیته، یمثل خصائصه النفسیه و العقلیه، و الإداریه … فعمر رضیاللهعنه قوی لا یسلم إلا إسلام الأقویاء، و عمر عبقری الإدراک فلا یسلم إلا إسلام العقل المفکر المستقیم … و عمر جریء لا یسلم إلا إسلام المقتحم الذی لا یهاب ما هناک من المخاطر، و عمر ألمعی الرأی … فلم یسلم خوفاً ولا رَهَباً، و لم یسلم عمر طمعاً و لا رَغَباً، و لم یسلم تقلیداً و تبعیه، و لکنه أسلم مستقلاً حراً کریماً، فإسلام عمر إسلام إیمان و صدق … ». (همان: ۱/۶۳۰ و ۶۳۱)
کتاب «محمد رسولالله صلیاللهعلیهوسلم؛ منهج و رساله، بحث و تحقیق» شیوهای تحلیلی دارد و نگارنده در کنار تحلیل حوادث، به بیان «دروس و عبَر» (درسها و عبرتها) از سیرت میپردازد.
نگارنده کوشیده توازن را در ارائه مطالب کتاب رعایت نماید و هر مطلب را نسبت به اهمیت آن شرح و بسط دهد.
نکته دیگر در این کتاب، نقد آرای نادرست برخی نویسندگان معاصر و پاسخ به شبهات و اعتراضات مستشرقین و عقلگرایان در باب سیرت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم است، و در این باب از آثار موفق است.
کتاب دارای فهرستی تفصیلی است و تحت هر سرفصل، عنوانهای کوچکتر و متعددی قرار دارد که در کنار تعابیر زیبا و جذاب، خواننده را در استفاده بهتر از مطالب کتاب کمک میکند.
در اینجا بهعنوان نمونه چند مورد از سرفصلهای کتاب را جهت آشنایی اجمالی خوانندگان با شیوه مؤلف و محتوای کتاب نقل میکنیم:
ـ محمد صلیاللهعلیهوسلم مِن نَبعَته إلی بعثته
ـ الرسالات الإلهیه و العقل الإنسانی
ـ رساله محمد صلیاللهعلیهوسلم تنصف النبوه و الأنبیاء و ترد اعتبارها و اعتبارهم
ـ العلم هو العنوان الأول فی رساله محمد صلیاللهعلیهوسلم
ـ شموخ الإیمان فی مدارک عُمَر
ـ الهجره إلی الحبشه أثر من آثار حکمه الإستسرار بالدعوه
ـ دعائم بناء الأمه الإسلامیه بعد تثبیت عقیدتها
ـ المنهج النبوی للجهاد فی الإسلام
ـ تحلیل لما فی غزوه أحد من تمحیص للإیمان
ـ النبی صلیاللهعلیهوسلم یدعو أصحابه إلی أرفع منازل العبودیه
ـ معاهده الحدیبیه أسبابها، و أحداثها، و أحادیثها و آثارها فی سرعه نشر الدعوه ما تضمنته من سیاسه قیادیه حکیمه
ـ غزوه الفتح الأعظم فتح مکه المکرمه أسبابها، أحداثها، آثارها
ـ من فرائد الکلم النبوی فی تربیه ملکات المکارم
نکتۀ پایانی اینکه این اثر گرانسنگ تا به حال از عربی به فارسی برگردان نشده است و جا دارد به قلم مترجم یا گروهی از مترجمانی توانا و آشنا با مباحث سیرۀ نبوی به زبان فارسی ترجمه و در قالبی شایسته به زیور طبع آراسته شود، انشاءالله.
منابع:
- برخی از نشریات از جمله مجله «الرساله»، و شخصیتهایی چون دکتر عایشه بنت الشاطئ و استاد شهید سید قطب نیز به نقد و بررسی این اثر پرداختهاند. (عرجون، محمد رسولالله: ۴/۶۱۳)
- عثمان فتحی در «أضواء علی التاریخ الإسلامی»، طه حسین در «الفتنه الکبری»، علامه سید ابوالحسن علی ندوی در «المرتضی»، و دکتر علیمحمد صلابی در «تیسیر الکریم المنّان فی سیره أمیرالمؤمنین عثمان بن عفّان، شخصیته و عصره»، از این اثر استفاده کرده و به آن ارجاع دادهاند.
- علامه شیخ محمدزاهد الکوثری (۱۲۹۶ـ ۱۳۷۸ هـ.ق.) نائب آخرین شیخالإسلام دولت عثمانی، و محدث، فقیه و متکلمی چیرهدست بود. در کنار شخصیت علمیاش، بهجهت نگاه تیزبین و نقادانهاش بر آثار دنیای علم و نشر، و اطلاع کمنظیر از نسخ خطی، شهرت ویژه داشت؛ ازاینرو نویسندگان و محققان حتی اگر با وی اختلافنظر داشتند، از وی میخواستند تا بر آثارشان مقدمه بنویسد و به نقد و بررسی آثارشان بپردازد تا اینگونه هم آثارشان در محافل علمی بیشتر معرفی گردد و هم ارزش اثرشان چند برابر گردد. مجموعه این مقدمات که مستقلاً گردآوری و بهزیور طبع آراسته شده، نشانگر شخصیت والای علمی، نگاه تیزبین و قلم توانای ایشان است.
- ر.ک: الکوثری، محمدزاهد؛ مقدمات الإمام الکوثری؛ ص ۵۰۳، دمشق: دارالثریا، ۱۴۱۸ق./۱۹۹۷م.
- کامل از هر چیز. (فرهنگ بزرگ سخن: ۴۹۶۹)
نوشتۀ عبدالرئوف شهنواز
چاپ شده در شمارۀ ۶۱-۶۲ فصلنامۀ ندای اسلام