جنبش فکری ندوهالعلماء که مولانا محمدعلی مونگیری آن را بنیاد نهاد و علامه شبلی نعمانی و همکاران و شاگردان ایشان آن را پیش بردند، همچنین نهاد آموزشی وابسته به آن، دارالعلوم ندوهالعلماء، شایستگی آن را دارد که بین دو فرهنگ اسلامی و غربی، و بین دو طبقۀ عالمان دین و دانشآموختگان دانشگاهی و روشنفکران نوگرا، پل ارتباطی ایجاد کند و اندیشۀ جدیدی را بنیاد نهد که محاسن قدیم و جدید را در کنار یکدیگر جمع کند؛ به تعبیر دستاندرکاران این مدرسۀ فکری، دو اصل «جمع بین قدیم صالح و جدید نافع» (جمع بین ارزشهای خوب گذشته و دستاوردهای مفید و جدید بشری)، و «صلابت در اصول و اهداف، و توسّع و انعطافپذیری در فروع و لوازم»، شعار، آرمان و هدف آن باشد.
رهبران این تفکر و اندیشه، به شیوهها و برنامههای آموزشی، همچون ابزار و لوازم آموزش و تعلیم مینگریستند که ظرفیت رشد و توسعه دارند و با حفظ روح، اهداف و علوم اساسی، طبق نیاز و مقتضای هر عصر پذیرای تغییر هستند، نه اینکه همچون آهن انعطاف نداشته باشند. بهنظر آنان لازمۀ موفقیت برنامهها و شیوههای آموزشی، وجود نشاط و سرزندگی و شکوفایی در آن است.
به تعبیری، دین یک حقیقت جاودانه است که نیاز به دگرگونی و تغییر ندارد؛ اما علم، درخت شکوفا و ثمرداری است که هر زمان میوه میدهد و رشد و پیشرفتش ادامه دارد. همچنین به نظر آنان اسلام دین کل جامعۀ بشری و دین همۀ اعصار و دورانهاست؛ لذا طبیعی است که با مراحل مختلف دگرگونی و رشد و ترقی اندیشۀ بشری همراه شود، و در جوامعی که اندیشهها و مفاهیم دستخوش تغییر میشود، نقش هدایت و رهبری را به عهده داشته باشد. برایناساس لازم است که دایرۀ آموزش و فرهنگ، که مسئولیت دارند نمایندگان و مفسران اسلام را تربیت و آماده کنند، توسعه و گسترش یابد و همواره دلیل روشنی بر صلاحیت و پویایی آن باشد.
بنیانگذاران جنبش ندوهالعلماء، برای اصلاح برنامههای آموزشی، گسترش دایرۀ آن و ایجاد تغییر در این عرصه، صدایشان را بلند کردند؛ اما این صدا در آن دوران در هند غریب و ناآشنا بود، هندی که نظام آموزشی در آن بر شیوههای قدیم و سنتی استوار و سخت پایبند آن بود؛ در دیگر سرزمینهای اسلامی نیز وضع اینگونه بود.
مولانا محمدعلی مونگیری مؤسس ندوهالعلماء در مکاتیب محمدیه (مجموعۀ نامههای ایشان) این وضع را اینگونه به تصویر کشیده است: «در عصر حاضر اوضاع و شرایط گذشته تغییر کرده و همانا دنیای جدیدی پدید آمده که نیازهایش متفاوت است. پرسشها و اعتراضاتی که در دوران گذشته ذهنها و حلقههای درس و آموزش را به خود مشغول کرده بود، رنگ باخته و ارزش خود را از دست داده است، و گروهها و فرقههایی که آنها را تبلیغ و منتشر میکردند، منقرض شدهاند؛ لذا مطالعه و تلاش برای فهم آنها تضییع وقت و استعداد و جهاد در جبههای است که در آنسوی آن دشمنی قرار ندارد. دشمنان اسلام تحت لوای فلسفۀ جدید، شبهاتی را مطرح میکنند که قبلاً در ذهنها خطور نمیکرد و فقط با اعتماد به فلسفۀ قدیم امکان رد نمودن و پاسخ علمی و مستدل دادن به آنها وجود ندارد. علتش این است که انسان توانایی پاسخ به شبهه و شکست طرف مقابل را ندارد، مگر زمانیکه علت اعتراض و انگیزهها و بسترهای آن را شناسایی کند.»
علامه شبلی نعمانی نیز در این خصوص نوشته است: «علوم یونانی، علوم دینی ما نیستند و شناخت صحیح دین ما وابسته به آنها نیست. امام محمد غزالی در عصر خود این مواد درسی را به برنامۀ آموزشی افزود تا علما با شیوههای مناظرۀ یونانی که فرقۀ باطنیه در آن زمان برای گسترش آن تلاش میکرد، آشنا شوند و بدین وسیله با موج بیدینی منتشر شده در آن عصر مبارزه کنند. اما امروزه از آن افراد ملحد و علوم یونانی خبری نیست و روشنفکران و اندیشمندان به صحت و حقیقت آنها معتقد نیستند؛ بنابراین تأثیرشان را از دست داده و از آن ناحیه، خطری اسلام را تهدید نمیکند. امروزه علوم، اندیشهها و تحقیقات جدید جایگزین آنها شدهاند و این مسئله از امور ضروری قرار گرفته که علمای ما از مباحث جدید و علوم مفید روز اطلاع داشته باشند تا برای مشکلات جدید چارهاندیشی و راهحل ارائه کنند و به شبهات پاسخ مبتنی بر پژوهش و تحقیق بدهند».(ندوی، حیات شبلی: ۶۰)
بنیانگذاران جنبش ندوهالعلماء، پس از رسیدن به این حقیقت و واقعیت و طرح این افکار و اندیشهها، دریافتند که این هدف و آرمان جز با ایجاد یک مرکز علمی آموزشی نمونه و الگو محقق نمیشود؛ لذا در سال ۱۳۱۶ھ./ ۱۸۹۸م. دارالعلوم ندوهالعلماء را در شهر لکنو، مرکز ایالت اتراپرادش در شمال هند، تأسیس نمودند و بنیاد آن را بر پایۀ جمع بین دین جاویدِ زوالناپذیر، و علم درحال رشد قابل تغییر و جمودناپذیر، و همچنین جمع بین صلابت آهنین در ثبات بر عقیده، و انعطاف ابریشمگونه در اقتباس و بهرهمندی از علوم مفید گذاشتند. بهگونهایکه یک دانشآموخته و عالم دین در عقیده و عبادتش همچون کوه ثابت و استوار، و در عرصۀ علم و تحقیق و پیشرفت همانند یک رودخانۀ زلال و شیرین جاری باشد. در باب حفاظت از نصوص و احکام قطعی دین، همچون جهادگری در سرحدات و پاسدار امانت، و در شیوۀ تفهیم و اسلوب دعوت، چون سربازی مهاجم و مجهز به جدیدترین ابزارها و سلاحها باشد. درحالیکه در باب مسائل اصولی میانهای با سستی و سهلانگاری ندارد، در مسائل علمی و جدید با جمود و عقبماندگی نیز کنار نمیآید.
جنبش ندوهالعلماء بیش از آنکه یک جنبش اصلاح شیوههای آموزشی باشد، یک اندیشه و مدرسۀ فکری است. این اقدام مبارک، فتح باب جدیدی بود که شایسته بود در سرزمینها و جوامع اسلامیای که در آنها معرکۀ نبرد بین قدیم و جدید دایر است، مورد استفاده و الگوبرداری قرار گیرد.
استفاده از این الگو نیازمند گروهی از اساتید و شخصیتهای فرهیخته و برنامهریز است که با هر دو فرهنگ قدیم و جدید آشنا و هر دو را خوب درک و هضم کرده باشند و همچون زنبور عسل از مواد بهظاهر متناقض شهد ناب و مفیدی را تولید کنند.
البته بسیاری بین دو جبهه متردداند، گروهی ترک بخشی از شیوهها و نظام آموزشی قدیم را تحریف یا نوعی بدعت میشمارند، و گروهی دیگر هر آنچه را که از غرب و دنیای جدید آمده مقدس و از عیب و نقص مبرا دانسته و به عظمت و نبوغ همۀ صاحبنظران غربی و گرایشهای فکری آنان باور دارند.
اندیشۀ ندوهالعلماء، اندیشۀ معتدل و واقعگرایی است که میتواند نظام آموزشی دینی را از عقبماندگی و انحطاط، و امت را از عواقب رویارویی بین فرهنگ قدیم و جدید رهایی بخشد. همچنین از شکلگیری دو گروه معارض و رقیب و دو طبقۀ عالمان دین و دانشآموختگان فرهنگ جدید که بستر را برای بهوجود آمدن گرایش لائیک و غیردینی در جامعه فراهم میکند، جلوگیری کند.
چه کسی است که نداند اسلام قائل به دو گروه جدا از هم و متخاصم با هم در جامعۀ اسلامی نیست؛ و همانا دینی را که همگام و مرتبط با زندگی دنیا نباشد، و دنیایی را که در مقابل تعالیم دین خاضع و تسلیم نباشد، بهرسمیت نمیشناسد.
اگر دانشآموختگان و فیضیافتگان این مدرسۀ فکری فقط همین یک حسن را داشتهاند که در بین دو تفکر جدا از هم قرار گرفته و سبب نزدیکی و شناخت آنها نسبتبه یکدیگر شوند، همین برایشان کافی است، و همانا آنان ثابت کردهاند که در دنیایی دیگر و در جزیرهای دورافتاده و جدا از جریان موّاج زندگی سکونت ندارند.
این مدرسۀ علمی و فکری، به تربیت ادبا، پژوهشگران، نویسندگانی به زبانهای مختلف، فعّالان اجتماعیای که در عرصههای مختلف مشارکت دارند، پرداخته و افرادی را پرورش داده است که برای آمادهسازی نسل جدید و بافرهنگ مسلمان، کتابخانه و میراث علمی و فکری غنی و پرباری را بنیاد نهادهاند.
اندیشۀ ندوهالعلماء در دین و عقیده، بر بنیاد دین خالص و خالی از انحراف و دور از تحریف تحریفگران، انتساب ناروای کجاندیشان و تأویل جاهلان استوار است، و برای فهم و تفسیر دین به منابع خالص دور اول و مصادر صحیح اصلی مراجعه میکند. در کردار و سلوک، بر تمسک جستن به هستۀ اصلی دین و عمل به احکام آن، آراستگی به حقیقت و روح دین و تزکیۀ خالص متکی است.
در اندیشه و تصورش از تاریخ، معتقد است که بهترین دورانها، عصر ظهور اسلام، و بهترین و نمونهترین نسل، نسلی است که در دامان تربیت نبوی پرورش یافته و از نخستین مدرسۀ قرآن و ایمان فارغالتحصیل شده است، و همانا سعادت واقعی در بازگشت به سیرت و منش آنان و اقتدا به آنان است.
اما دیدگاه علمی و فلسفۀ آموزشیاش بر این مبناست که علم سرمایۀ واحدی است که به قدیم و جدید و شرقی و غربی تقسیم نمیشود و اگر تقسیمی در کار باشد به اعتبار صواب و خطا، نافع و ضار، اصول و زواید، اهداف و ابزار است.
موضعاش در گرفتن و ترک و بهرهمندی و اقتباس بر تعلیم حکیمانۀ نبوی استوار است که فرمود: «الحکمه ضالّه المؤمن فحیث وجدها فهو أحق بها = حکمت گمشدۀ مؤمن است، هر کجا آن را بیابد، نسبت به بهرهمندی از آن سزاوارتر است.» همچنین بر این مقولۀ حکیمانۀ پیشینیان که گفتهاند: «خذ ما صفا و دع ما کدر = چیز نیکو و پسندیده را بگیر، و از چیز بد و ناپسند دوری کن.»
در عرصۀ دفاع از اسلام و مبارزه با خطرات و چالشها، مستمسکشان این سخن خداوند متعال است: Tوَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍS؛ و مهیا سازید برای [مقابله با] آنها، آنچه را از نیرو [و تجهیزات] که در توان دارید. (انفال: ۶۰)
موضعشان در شیوۀ دعوت الی اﷲ و معرفی محاسن اسلام و اقناع صاحبان عقل و خرد، بر این توصیۀ حکیمانۀ حضرت علی رضیاﷲعنه مبتنی است: «کلّموا الناس علی قدر عقولهم، أتریدون أن یکذب اﷲ و رسوله = با مردم به اندازۀ عقل و خردشان صحبت کنید، آیا دوست دارید که اﷲ و رسولش تکذیب شوند؟»
درخصوص آنچه سلف و گذشتگان در باب مذاهب و آرا با هم اختلاف نظر داشتند، مبنا بر تحقیق و تطبیق، به همراه گمان نیک داشتن به آنان و جستوجوی عذر برایشان و ترجیح دیدگاهها و آرایی که با کتاب و سنت موافقتر است و موجب انسجام و وحدت بیشتر میشود و از تفرقه و نفرتانگیزی دور و به مصلحت اجتماعی اسلام و مسلمانان نزدیکتر است.
کوتاه سخن اینکه جنبش ندوهالعلماء از نظر علمی، فکری، کلامی و فقهی، به مدرسه و مکتب فکری حکیمالاسلام شیخ احمدبن عبدالرحیم معروف به امام شاهولیاﷲ دهلوی (۱۱۱۴ ـ ۱۱۷۶ھ.) نزدیکتر است.
برایناساس، ندوهالعلماء مدرسۀ فکری جامع و فراگیر، و فراتر از یک مرکز آموزشی است که در آن برخی کتابها، علوم و زبانها آموزش داده شود و سرمایۀ علمی از یک نسل به نسل دیگر و از گروهی به گروهی دیگر منتقل شود.
نوشتۀ علامه سیدابوالحسن علی ندوی ـ ترجمۀ عبدالرئوف رخشانی
چاپ شده در شمارۀ ۶۹-۷۰ مجلۀ ندای اسلام