فرازهایی از بیانات شیخالاسلام مولانا عبدالحمید دربارۀ «نماز»
استحضار عظمت خدا در نماز
خداوند متعال برای ادای نماز از میان همۀ تعبیرهایی که در زبان عربی وجود دارند «اقامه الصلاه» را برگزیده است؛ در انتخاب این تعبیر حکمتی وجود دارد و اشاره به این نکته است که نماز را درست و صحیح، همانطورکه فرض شده ادا کنیم. باید تلاش کنیم نمازمان را با حضور قلب، خشوع، سکون و آرامش و توجه الیالله ادا کنیم. وقتی به نماز میایستیم در دل ما درماندگی و عاجزی باشد و در نماز خدا را ببینیم؛ یعنی دل را متوجه اللهتعالی کنیم تا در نماز حضور قلب ایجاد شود و حالتی باید بر ما طاری شود که گویی الله جلوی چشم ماست. ما وقتی نماز میخوانیم و با خدا رازونیاز میکنیم باید عظمت و جایگاه آن ذات را مدنظر قراردهیم.(۱۳۹۶/۱۱/۶)
ادای ارکان نماز با حضور قلب
در نماز سعی ما باید آن باشد که تمام ارکان را با حضور قلب ادا کنیم. ما با قیام در نماز پیش الله تعالی میایستیم و دست میبندیم، در رکوع پیش الله تعالی کمر خم میکنیم، در سجده پیشانی روی زمین میگذاریم و در «تشهّد» در پیشگاه الله تعالی به زانو میافتیم. آیات قرآن و همۀ اذکاری که در نماز میخوانیم، در جهت تعظیم پروردگارند. ما باید به معنا و مفهومِ همۀ آیات و اذکاری که در نماز میخوانیم، توجه کنیم.
با گفتن «سبحان ربی العظیم» در رکوع و «سبحان ربی الأعلی» در سجده، رب خودمان را خطاب میکنیم، باید در ذهن استحضار داشته باشیم که چه میگوییم و پاکی چه کسی را بیان میکنیم؟ شیطان تلاش میکند حواس ما را پرت کند تا ما متوجه نشویم که امام در نماز چه خواند و خودمان چه خواندیم. فقط سر را بالا و پایین کنیم و از یک رکن به رکن دیگری منتقل شویم. باید از اول تا آخر نماز ما «تعظیمِ الله» باشد. بدانیم چه میخوانیم و به ذکر، درود و تسبیحات توجه کنیم. توجه در نماز ثواب نماز را چند برابر میکند و کیفیت آن را بالا میبرد، اما اگر توجه و حضور قلب در نماز نباشد، کیفیت نماز به پایینترین حد سقوط میکند.(۱۳۹۶/۱۱/۱)
توجه بهمعنای «اللهاکبر» در نماز
من و شما که نماز میخوانیم باید توجه کنیم که نمازمان را با چه قلبی میخوانیم. با چه قلبی در مساجد حاضر میشویم و نماز میخوانیم. خوب به این سخن توجه کنید که این نمازی که امروز ما میخوانیم «شِبه نماز» است. نمیگویم نماز نیست، این هم یک نوع نماز است، اما نماز حقیقی نیست، «شِبه نماز» است. نماز حقیقی زمانی انجام میشود که قلب ما اصلاحشده و وارسته باشد.
ما به نماز میایستیم و اللهاکبر میگوییم. نام خدا را بر زبان میآوریم، اما متوجه نیستیم که در نماز چه میخوانیم. اللهاکبر یعنی اینکه الله از همه چیز بزرگتر و برتر است. بنابراین باید در طول نماز متوجه الله باشیم. باید بدانیم در برابر چه ذات عظیمی ایستادهایم. اگر ما اللهاکبر بگوییم و پس از گفتن آن متوجه عظمت الهی نباشیم، درواقع شِبه اللهاکبر را به زبان آوردهایم و با چنین اللهاکبر گفتنی نماز ما حقیقی نخواهد شد. طبق دیدگاه فقهی اهلسنّتوجماعت، ما در نماز دستها را پس از گفتن اللهاکبر میبندیم. بستن دستها بهمعنای احترام و نشانۀ تعظیم است. معتقدیم که با این عمل تعظیم پروردگار را بهجا میآوریم. اما متأسفانه ما دستها را میبندیم و عظمت و شأن پروردگار در ذهن ما مستحضر نیست. نمیدانیم که دستها را برای چه بستهایم. این نکته در ذهن ما خطور نمیکند که این دستها را مقابل چه ذاتی بستهایم و اکنون در بارگاه چه ذاتی قرار داریم. نماز بهطورکلی ادای تعظیم پروردگار است. در نماز آیات مبارکۀ قرآن مجید را تلاوت میکنیم. آیات کلامالله مجید در تعریف و تمجید پروردگار متعال است. همۀ آیات، هدایت و راهنمایی و پیاماند. اگر معنای این آیات را هم بلد باشیم باز هم حواسمان جمع نیست. کسی که معنای آیات قرآن مجید را بلد نیست در نماز حداقل به الفاظ قرآن دقت کند. اگر این مقدار هم توجه نکنیم نقصان بزرگیست.
وقتی در ابتدای نماز «اللهاکبر» میگوییم و پس از آن در هر نقل و انتقال این جمله را تکرار می کنیم، یعنی اذعان میکنیم که خداوند متعال از همه چیز بزرگتر است. درواقع تعظیم و عظمت الهی را یاد میکنیم. وقتی به رکوع میرویم کمرمان را در مقابل پروردگار متعال خم می کنیم و این نوعی احترام و تعظیم است. کمرمان را در برابر ذات الهی خم کردهایم، تسبیح هم میگوییم: «سبحان ربی العظیم» اما عظمت و پاکی پروردگار در تصور و خیال ما نیست.
وقتی به سجده می رویم، غافل هستیم از اینکه سجده نهایت عاجزی و فروتنی در برابر پروردگار متعال است؛ پیشانی به زمین ساییدن و سرنگون شدن در برابر پروردگار است. ما نسبت به همۀ حالات نماز در سجده به خداوند متعال نزدیکتر میشویم، اما متأسفانه در سجده هم این نکات را مورد توجه قرار نمیدهیم. به این نمیاندیشیم که پیشانی به زمین ساییدهایم و داریم احترام و تعظیم پروردگار را بهجا میآوریم. ما به فکر کارها و گرفتاریهای خودمان هستیم.
وقتی در التحیات (تشهّد) مینشینیم درواقع در پیشگاه الله متعال زانو میزنیم و آنچه در آن حالت به زبان میآوریم همه ادای احترام و رعایت ادب پروردگار متعال است، اما حواسمان وقتی به آنچه میخوانیم نباشد، نتیجۀ کار ادای «شِبه نماز» میشود. ما شِبه نماز بهجا آوردهایم. نماز حقیقی آن نمازیست که از ابتدا تا انتهای آن در هر رکعتی از ارکان، در هر فرضی از فرایض ما متوجه ربالعالمین باشیم، و اگر کاملاً موفق نشدیم حداقل اینکه در بخش اعظم نماز متوجه پروردگار متعال باشیم.
نمازی که ما میخوانیم نماز حقیقی نیست، شِبه نماز است بههمینعلت است که خیلی وقتها در نماز دچار وسوسه میشویم. چندین بار دستها را بلند میکنیم و پایین میآوریم. حواسمان نیست که چه خواندهایم و چه نخواندهایم.(۱۳۹۵/۵/۱)
توجه همهتن به الله در نماز
به این نکته توجه داشته باشیم که الله سبحانهوتعالی در هر چیز خاصیت و تأثیری گذاشته است. شما وقتی به مطب یک پزشک مراجعه میکنید، پزشک نبض شما را میگیرد و معاینهتان میکند و وضع جسمانی و صحت و سلامتی شما را کنترل میکند و براساس تشخیص خود برای شما دارو تجویز میکند. درواقع پزشک میداند که شما به چه دارویی نیاز دارید. همچنین این نکته را که شما روزی چند قرص باید مصرف کنید و یا چه مقدار آمپول تزریق کنید، بیان میکند. شما اگر مطابق میل خود داروها را مصرف کنید، چهبسا بیماری شما شدیدتر شود و یا به بیماری دیگری دچار شوید. لذا هم دارو را پزشکِ متخصص تجویز میکند و هم مقدار مصرف را مشخص میکند.
خداوند متعال بههمینترتیب در تمام اعمال شما تأثیرات خاصّی گذاشته است. الله سبحانهوتعالی در نماز یک تأثیر خاص گذاشته است. در زکات تأثیر دیگری گذاشته است که در نماز آن تأثیر وجود ندارد. شما اگر روزی هزار رکعت نماز نفل بخوانید ولی زکات پرداخت نکنید، دین شما ناقص است و شما دیندار کامل نیستید. از تأثیر نماز ممکن است بهرهمند شوید اما از تأثیرات معنوی زکات محروم خواهید ماند. الله ربالعزت در روزه تأثیر دیگری گذاشته است. حج نیز تأثیرات متفاوتی دارد. اگر شما در تمام مدت زندگی نماز بخوانید، روزه بگیرید و زکات بپردازید، ولی باوجود استطاعت به حج نروید از تاثیرات حج محروم میمانید.
ذکر الهی تأثیر جداگانهای دارد. جهاد در راه الله تأثیر دیگری دارد. تلاوت تأثیر دیگری دارد. شب بیداری و سحرخیزی تأثیر دیگری دارد. ادای حقوق والدین، زن و فرزندان، همسایهها، و رسیدگی به فقرا، نیازمندان و مستمندان، هریک تأثیر خاص خود را دارد.
مجموع این احکام اسلامی و دستورات الهی تأثیرشان این است که انسان را به بهشت رهنمون میشوند.Tوَتِلْکَ الْجَنَّهُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَS(زخرف:۷۲) قرآن در این آیه بهصراحت میفرماید که شما به سبب اعمالتان به بهشت میروید. اگرچه در حدیثی آمده است که انسانها با فضل الهی به بهشت میروند. تطبیق آیه و حدیث اینگونه است که وقتی عمل انسان صالح و نیک باشد، الله سبحانهوتعالی با فضل خود او را به بهشت میبرد و فضل الهی شامل حال کسی نمیشود که عملی انجام نداده و دست خالی آمده است.
نماز تأثیر خاصی دارد و محبت الله سبحانهوتعالی را در دل ایجاد میکند و انسان همواره خود را در محضر الله احساس میکند و دلش متوجه الله میشود. ارتباط قلبی ما با خداوند متعال زمانی حاصل میشود که ما نمازهایمان را با پایبندی ادا کنیم و وقتی به نماز میایستیم بهگونهای نماز را اقامه کنیم که گویی خدای عزوجل را میبینیم «الاحسان أن تعبد الله کأنک تراه فإن لم تکن تراه فإنه یراک.» انسان زمانی به مرتبۀ «احسان» میرسد که خدا را به گونهای عبادت کند که گویا او را میبیند و اگر به این درجه نرسید، باید فکر کند که خدا او را میبیند و او در بارگاه الهی قرار دارد و خدا را رکوع، سجده و تعظیم میکند. لذا باید حرکات بدن و حرکات قلب ما بهنحوی باشد که گویی در محضر خدا هستیم.
صحابه وقتی به نماز میایستادند «کأنَّ علی رؤسهم الطیر»، چنان حالتی داشتند که گویا بر سر آنها پرندهای نشسته است. تکان نمیخوردند و حرکت نمیکردند. صحابه با اعضای بدن و لباس خود بازی نمیکردند و به موضوع دیگری نمیاندیشیدند؛ زیرا میدانستند که نماز خود یک موضوع بسیار مهم است و در نماز همهتن باید متوجه الله بود. اگر نماز با چنین حالت فروتنانه و متواضعانهای خوانده شود و انسان خود را در بارگاه خدا فنا کند، محبت الله در دلش ایجاد میشود و شوق فرارسیدن روز قیامت و آرزوی ملاقات با پروردگار در دل او جای میگیرد. کسی که شوق ملاقات خداوند و آرزوی دیدار با پروردگار را در سر ندارد، از خدا خیلی دور است. (۱۳۸۹/۹/۱۶)